کد مطلب:313748 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

کدخدا مرد
عالم زاهد، آقای شیخ علیرضا گل محمدی ابهری زنجانی نقل كرد:

30. در قریه ی ما بزی گم شد. صاحب بز به كدخدا گفت: به جارچی خود بگو اعلان كند، اگر بز پیدا شد، ده شاهی به شمای كدخدا می دهیم. كدخدا دستور داد جار زدند و بز پیدا شد. ده شاهی را داد. كدخدا قصد كرد ده شاهی دیگری از وی بگیرد؛ به صاحب بز گفت تو ده شاهی را نداده ای.

گفت: داده ام.

كدخدا گفت: نداده ای. كدخدا به صاحب بز گفت: هفت قدم رو به طرف حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برو و بگو: ده شاهی را داده ام. وی هفت كپه ی خاك جمع كرد و روی آنها گام برداشت. به هفتمی كه رسید، كپه ی هفتم را پخش كرد و گفت: اگر دهشاهی را نداده ام، عمر كدخدا مثل این خاك ها پخش شود!

سه روز بعد، كدخدا مرد!